دل نوشته های یک پسر خوب

تا نرم و نازک هستند درشتی کنند و چون درشت شوند نرمی و لطافت

دل نوشته های یک پسر خوب

تا نرم و نازک هستند درشتی کنند و چون درشت شوند نرمی و لطافت

شازده کوچولو و طلوع ستارهها

میخوام امشب در مورد یه ستاره حرف بزنم

 

ستاره ای که توی این آسمون بی انتها یه گوشه تک و تنها بود 

  

اون دور دورا مثل خودم بود بی کس و تنها ، بالاخره یکی رو مثل خودم پیدا کرده بودم 

 

توی دلم غوغایی بود ، نمیدونم برای خودم یا واسه اون بود

  

میترسیدم از آدمها که اون رو هم مثل بقیه چیزها ازم بگیرن 

 

آخه آدمها فکر میکنن همه چیز مال اونهاست 

 

یه شب خوابشو دیدم ، توی خواب بهم قول داد که هیچ وقت ترکم نکنه 

 

خیلی وقته از اون ماجرا میگذره ، هنوزم که هنوزه روی قولش وایساده 

 

تک و تنها مثل خودم یه گوشه توی آسمون 

 

دوستان هیچ وقت ستارههای زندگیتون رو تنها نزارید 

 

هیچ وقت 

 

 

بازم مثل همیشه داشت غروب خورشید رو تماشا میکرد 

 

کار هر روزش شده بود ، اگه روزی هزار بار خورشید غروب میکرد اونم تماشا میکردش 

 

یه روز دیگه خیلی کنجکاو شدم ، ازش پرسیدم شازده کوچولو چرا هر روز غروب رو تماشا میکنی 

 

نگاهی کرد و خندید ، گفت : تو واقعا نمیدونی ، گفتم : نه 

 

بازم خندید و گفت : آخه بعد از غروب خورشید نوبت طلوع ستارههاست   

نظرات 8 + ارسال نظر
من دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 00:16 http://mitoonam.blogsky.com/

سلام خیلی خوش به حالی داری شما
هم ستاره
هم شازده کوچولو
یادمه بچه بودم یه ۳ تا ستاره همیشه با هم بودن من به همه میگفتم اون ۳ تا ماله منند
الان هنوز هم با همند ولی من فقط شبهای که میبینمشون تو آسمون به هم لبخند میزنیم
همین

سلام دوست من

خوش بحالت ستارههات

بیتا دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 00:18 http://khaste-nabash.blogsky.com

چه خوشگل یود مرسی

اما ستاره که دیگه تنها نیس که...پس شما چی کاره ای؟ درسته فاصله تون زیادی دوره...اما همه چیز رو که نمی شه با متر اندازه گرفت!!! مهم اینه که شما با همین...فقط همین

سلام دوست من

مرسی

منم واسه همین شبا نگاش میکن دیگه

بله دیگه

سارا دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 http://paize-zendegi.blogsky.com

منم از بچگیم با یه ستاره خواصی بودم همیشه! یعنی هر شب با دو چیز تو آسمون صحبت می کردم! ولی به هیچ کس در موردشون نمی گفتم چون برام یه راز مهم بودن!
..............................
بازم مثه همیشه عالی

سلام دوست من

خوبه که یه راز بزرگ توی آسمون داری

مرسی

نگین دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:53 http://www.mininak.blogsky.com

خوش به حاله تو و شازده کوچولو که ستارتون و پیدا کردین ...
ولی من حتی یه ستاره هم تو این آسمون به این بزرگی ندارم ...
همه ی ستاره هامو ازم گرفتن ...

سلام دوست من

ممنون

مطمئنم ستاره شما هم همین نزدیکیهاست فقط باید چشمات و بیشتر باز کنی تا زودتر پیداش کنی

سحر دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 15:02 http://donyayejvooni.javanblog.com/

سلام
..ولی من بر عکس تو فکر میکنم هیچی مال من نیس ! حتی خواب هام هم همچین رویایی نیستن!
چه شاعرانه مینویسی ..طلوع ستاره ها ..چه رماتیک..باریکلا پسر خوب ...چه اعتماد به نفسی داری ها !

سلام دوست من

نظر شما محترمه و براش ارزش قائل هستم ، حتما دلیل خاص و محکمی برای خودت داری

ممنون ، هر چی هست توی دله ، فقط انگشتها همراهی میکنن تا بیان بشن

بازم ممنون

سحر سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:06 http://donyayejvooni.javanblog.com/

با اجازه یا بی اجازه لینکی !

سلام دوست من

ساده دل پنج‌شنبه 13 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 22:58 http://kootlas.blogfa.com

سلام ...
وبلاگ خوبی دارین ......
امیدوارم همیشه موفق باشین .....
پیش من هم بازم بیاین ......
خوشحال میشم .....
منتظر حضور پرمهرتون هستم ...
بای .....

سلام دوست من

ممنون که سر زدی

شما هم موفق باشی

چشم حتما

منم همینطور

مرسی

مجید شنبه 15 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 21:28 http://majidhosaini.blogfa.com/

سلام دوست من .وب زیبای داری .من لینکت کردم دوست داشتی منو بلینک.

سلام دوست من

مرسی که سر زدی ، چشم حتما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد