سلام ببخشید نه از چرندیات خبری هستش نه از شازده کوچولو
ساعت 7 تا اومدم از پای تلویزیون بلند بشم سرم گیج رفت و چشام سیاهی رفت با کمی حالت تهوع سرم سنگین بود و مال خودم نبود
بدون اینکه کسی بفهمه ، بدون جلب توجه سریع رفتم توی اتاق بابا و مامان
یه الپرازولام خوردم بدون اینکه بفهمم چند تا پست جواب دادم و چند تا وبلاگ هم نظر دادم
نفهمیدم چطور توی تختشون خوابم برد ، با زور بیدارم کردن برای شام ، که سرد هم شده بود
نه افکارم ، نه سرم ، نه کودک درونم الان مال خودم نیستم ، الان سرگردون هستن
الان گیج و منگم بخاطر قرصه اگه تا 1 ساعت دیگه بهتر شدم یه پست جدید میزارم
شرمسار دوستان
سلام
برای شما که انقدر ژربار می نویسید قدری استراحت ُ بدون فکر کردن لازمه .
نوشته هاتون زیبا و معنی دارن
ممنون
سلام دوست من
ببخش که افکار مغشوش در پیراهنم رخنه کرده
انگشتانم یارای همراهی افکارم رو نداره
مطالب باید زیبا و خواندنی باشه
بخش که نتوانستم نگاهی بیاندازم ،فردا جبران میکنم اگر عمری بود برای چشمانم
چی شده؟؟؟شازده کوچولو اتفاقی واسش افتاده؟؟من نگرانم واقعاً
لطفاَ زودتر پست جدید رو بذارین...خواهش می شود...
سلام دوست من
چیز مهمی نشده ، ممنون گه نگران شدید
چشم
پس چرا آپ نکردی؟!
چی شده؟! من صبح آپت و خوندم ولی نشد نظر بذارم!
یعنی الان من و نگین چشمت کردیم؟!!!
سلام دوست من
چیز مهمی نیست
چشم آخر شب مطلب میزارم
سلام

الان من نقهمیدم مشکل جسمیه یا روحی
ولی خوب شی ایشالا زودتر بیای از اون آپ خوشملات بکنی
سلام دوست من
جسمی بود بهتر شدم
چشم آپ میکنم