دل نوشته های یک پسر خوب

تا نرم و نازک هستند درشتی کنند و چون درشت شوند نرمی و لطافت

دل نوشته های یک پسر خوب

تا نرم و نازک هستند درشتی کنند و چون درشت شوند نرمی و لطافت

شازده کوچولو و بارون

چقدر اینجا هوا سرده 

 

داره بارون میاد ، چه صدای دلنوازی ، ولی هنوز هوا سرده 

 

هیچ کس خوشحال نیست  

 

آدمها توی خودشون  می لولند ، نه از سرما بلکه از بارون 

 

میترسن ، میترسن از بارون ، چقدر هوا سرده 

 

میترسن از بارون ، آخه بارون همه چیزو می شوره ، حتی آدمها رو  

 

دارم آب میشم ، خدا تو کجایی پس 

 

انقدر توی گناه غرق هستن که حتی از بارون هم میترسن ، خدا هم میفهمه

 

آخه بارون همه چیزو می شوره .........   

 

   

امروز کمی هوا سرد شده بود بارون هم میومد ، حسابی خیس شدم

 

شازده کوچولو توی حیاط زیر بارون بازی میکرد 

 

هر چی بهش گفتم بیا تو ، مریض میشی گوش نمیکرد 

 

وایسادو بهم زل زد ، میدونستم میخواد یه چیزی بگه  

 

سکوتش رو شکست ،،،، چیه تو هم میترسی از بارون ......

 

آخه بارون همه چیزو  می شوره ، حتی آدمها رو .....

 

شازده کوچولو و طلوع ستارهها

میخوام امشب در مورد یه ستاره حرف بزنم

 

ستاره ای که توی این آسمون بی انتها یه گوشه تک و تنها بود 

  

اون دور دورا مثل خودم بود بی کس و تنها ، بالاخره یکی رو مثل خودم پیدا کرده بودم 

 

توی دلم غوغایی بود ، نمیدونم برای خودم یا واسه اون بود

  

میترسیدم از آدمها که اون رو هم مثل بقیه چیزها ازم بگیرن 

 

آخه آدمها فکر میکنن همه چیز مال اونهاست 

 

یه شب خوابشو دیدم ، توی خواب بهم قول داد که هیچ وقت ترکم نکنه 

 

خیلی وقته از اون ماجرا میگذره ، هنوزم که هنوزه روی قولش وایساده 

 

تک و تنها مثل خودم یه گوشه توی آسمون 

 

دوستان هیچ وقت ستارههای زندگیتون رو تنها نزارید 

 

هیچ وقت 

 

 

بازم مثل همیشه داشت غروب خورشید رو تماشا میکرد 

 

کار هر روزش شده بود ، اگه روزی هزار بار خورشید غروب میکرد اونم تماشا میکردش 

 

یه روز دیگه خیلی کنجکاو شدم ، ازش پرسیدم شازده کوچولو چرا هر روز غروب رو تماشا میکنی 

 

نگاهی کرد و خندید ، گفت : تو واقعا نمیدونی ، گفتم : نه 

 

بازم خندید و گفت : آخه بعد از غروب خورشید نوبت طلوع ستارههاست   

شازده کوچولو و مهاجرت

قطار زندگی در حرکت است 

 

آدمها چمدان به دست در ایستگاه زندگی منتظر قطار  

 

هر قطاری که میاید مقصدی دارد ، بهشت ، جهنم ، .....  ، خدا

 

انسانهایی که با شوق مقصد ، سوار بر قطار مرگ خود میشوند 

 

چه خنده دار است وقتی قطار به مقصد میرسد ، یا بهشت یا جهنم 

 

اما همه مقصد را فراموش کرده اند از یکدیگر سبقت میگیرند برای بهشت یا جهنم 

 

کجا میروید شتابان ، مقصد همینجاست

مقصود خداست 

 

 

سلام شازده کوچولو داری کجا میری ، صبح داشت میرفت بیرون 

 

بازم با اون نگاه معصومش بهم زل زد 

 

لبخندی زد و گفت : میرم با پرنده ها مهاجرت کنم 

 

تعجب کردم ، آهان تازه یادم افتاد که فصل ، فصل مهاجرته 

 

شازده کوچولو تو که پرنده نیستی ، اخم کرد و گفت : ولی با پرنده ها اومدم 

 

بدون خداحافظی رفت ، وقتی که برگشت شب شده بود  

 

وقتی برگشت نشست و بهم زل زد ، پرسیدم تو چرا نرفتی باهاشون 

 

یواش در گوشم گفت : من تازه مهاجرت کردم ، مگه ادم چندبار مهاجرت میکنه ...... 

شازده کوچولوها رو فراموش نکنیم

چه زیباست 

 

چه زیباست ، ایستادن بر لب ساحل زندگی 

 

تماشای غروب در ساحل 

  

مردمی را میبینم در آن دور دست ، در دریای زندگی درحال غرق شدن

چه زشت دست و پا میزنند ، برای بقا  

 

خوشحالم ، نه برای مردمان بلکه برای دریا

با هر موج ، جسدی در ساحل جان میگیرد و با هر نسیم صدای زندگی ، که مرا میخواند برای غرق شدن 

 

تامل جایز نیست ، باید رفت ........ 

 

 

شازده کوچولوی من ، نمیدونی که آدمها چطور بهت نگاه میکنن ، فقط منم که میفهمم  

 

تو غرق در افکار کودکانه و بازی هستی

  

هر روز به گلها آب میدهی ، شاید گلی برای با تو زیستن بروید 

 

هر روز نیم نگاهی به تو دارم تا فراموشت نکنم ، که تو هم هستی ، که وجود داری ، که نفس میکشی ، که میخندی ......... 

 

زندگی جریان دارد ، مثل باد ......

شرمسارم

سلام ببخشید نه از چرندیات خبری هستش نه از شازده کوچولو 

 

ساعت 7 تا اومدم از پای تلویزیون بلند بشم سرم گیج رفت و چشام سیاهی رفت با کمی حالت تهوع  سرم سنگین بود و مال خودم نبود 

بدون اینکه کسی بفهمه ، بدون جلب توجه سریع رفتم توی اتاق بابا و مامان 

 

یه الپرازولام خوردم بدون اینکه بفهمم چند تا  پست جواب دادم و چند تا وبلاگ هم نظر دادم  

 

نفهمیدم چطور توی تختشون خوابم برد ، با زور بیدارم کردن برای شام ، که سرد هم شده بود 

 

نه افکارم ، نه سرم ، نه کودک درونم الان مال خودم نیستم ، الان سرگردون هستن

 

الان گیج و منگم بخاطر قرصه اگه تا 1 ساعت دیگه بهتر شدم یه پست جدید میزارم 

  

شرمسار دوستان