ای روح سرگردان من لحظه ای خاموش باش ، شاید صدای آشنایی را بشنوم
در به دری هم دنیا و عالمی دارد ، باید شکافت لحظات را تا به عمق سرگردانی رسید
دربه دری ستاره های تک خال زندگیم ، در های و هوی متشنج نگاههایم
ساده و بی آلایش از کنارت میگذرم ، تو مرا ندیدی
من با نگاهم التماست کردم ، تو فقط خندیدی و سر به زیر داشتی
پرنده ای اگر کنار اتاقم لانه کرده بود ، دیگر خانه اش ویران است
زود و بی صدا از کنار پنجره عبور میکنم ، شاید هنوز آنجا باشد
دیگر تاب شنیدن و دیدنش را ندارم ، پرواز کرد و برای همیشه رفت
پرنده کوچک پنجره اتاقم
روز خوبی بود ، با شازده کوچولو اختلاط کردم ، بحث کردم و غیره و غیره و ....
فکر کنم لازمه اینکارا ، هم برای خودم هم اون
شازده کوچولوی من در حال تغییر هستش ، اینو حس میکنم
توی صداش و نگاهش ، توی قلبش و افکارش
مطمئنم که اشتباه نمیکنم ، اون داره تغییر میکنه
فقط چشم به فردا دوختم ، امیدوارم که ........
صداهای مبهم و در هم پیچیده ، نوید بر حقانیت سکوت شب دارد
قوانینی که هیچ گاه مرا ندید و عشق را بر من تحمیل کرد
گفتن اینکه دوستت دارم چه آسان است ، شاید عادتی بدتر از نفس کشیدن باشد
وقتی ناقوسها به صدا در میاید دیگر دیر شده و تو عاشق شدی ، میشنوی صدایش را
کاش درهای زندگی را میشد لمس کرد تا در زمانهای گم شده مفقود نشد
اعتیاد پیدا کردم ، اعتیاد به عشق ، چقدر اعتیاد زشت است ، میخواهم ترک کنم
ولی دیگر دیر شده ، چون در خونم ، در رگم ، در افکارم ، در نگاهم ، در کلامم ، در .... نفوذ کرده
دیوانه وار باز از روی دیوار بلند احساس پرواز میکنم با بالهای شکسته ام
میبینی پرواز چه آسان است
حتی با بالهای شکسته
شازده کوچولو رو خواب دیدم دیشب
خیلی زیبا شده بود ، با اون نگاهها و لبخند همیشگیش
با سرعت از کنارم گذشت
داشت پرواز میکرد ، خیلی شاد و خوشحال بود
یه جفت بال سفید زیبا ، واقعا رویایی شده بود
ای کاش من هم میتونستم پرواز کنم
دنیایی خواهم ساخت بدون نفرت رنج و عذاب و غصه و درد
زمزمه های تاریکی شب در حال سو سو کردن است ، در تنگنای غروب پائیزیم
چه زود فراموش میکنیم روشنایی روز را و با آغوش گرم به پیشواز تاریکی
لحظه های سکوتم را با نگاهت پر میکنم ، چه صادقانه مینگری
ای کاش لحظه ای درنگ میکردی ، حرفها دارم از دل تاریکیهای زندگیم
میخواهم تلسم را بشکنی ، پس برای نجاتم لحظه ای درنگ .........
وقتی بالهای پروازم شکست ، باید میدیدی چگونه بر زمین خوردم
ای کاش صدای شکستن در تاریکی مطلقم را میشنیدی
چقدر سخت است انسان باشی و پرواز کنی
چقدر سخت است
امروز روز بازی بود برای شازده کوچولو
فقط از در و دیوار بالا میرفت ، امروز خیلی شیطونی کرد
ادای پرنده ها رو هم در میاورد
فکر کنم هر شب خواب پرنده ها رو میبینه
شایدم دلش برای پرواز به ستارش تنگ شده باشه
فقط میدونم امروز براش روز خوبی بود
شور و حال زندگی در اعماق تاریکی دل در حال سو سو کردن است
برای تو میخوانم ، برای تو مینوازم ، تا بیایی برای دیدن رویاهایم ، در تاریکیهای مطلق زندگیم
تو را میبینم که در حال ، نظاره تنهایی هایی هستی که به تاریکی شب ختم میشود
ای کاش همیشه بودی تا میدیدی بی تابی این دل درحال سرودن شب را
چگونه میشود بی تو ادامه داد این سرزنشها را ، این حقارتها و این دل رنجور در حال فریاد را
به که شکایت برم ، در حالی که هیچ صدایی نیست تا با آن غرور خود را ویران کنم
باز خواهم گفت از تو ، ندانستم که چرا باید رفت برای رسیدن ، شاید برای رسیدن به تو
تنهایی شب شاید امیدیست برای فردایی بهتر ، ولی امیدی نیست به روشنایی بیشتر
همیشه چشم میدوزم به تاریکی شب ، شاید در آن ظلمات ، کسی نورانی پیدا شود
شاید ......
امروز سرحال و شاد از خواب بلند شد شازده کوچولو
مثل اینکه دیشب خوابهای خوبی دیده بود ، آخه با لبخند بیدار شد
خوابهای خوبی که منم آرزوی دیدنشون رو دارم
ای شازده کوچولوی من
کمی از اون خوابای کودکانت رو به ما هم بده
تو هم زخم بر زخم میزنی ، خدای من
شبها و روزهایی که میگذرد بی ثمر به امید بخشندگی و جود و احسان
ولی مرا چه حاصل از این .....
************************************
توهم روزهای بی کسی باز در قاب شیشه ای اتاقم ، بر من لبخند میزند
دیگر توانی نیست در رفتن و نایی نمانده در ایستادن
اگر مانند غروب باشم ، چگونه مرا به تماشا مینشینی ؟
اگر مانند طلوع باشم ، برای دیدنم بیدار میمانی ؟
صدای زمزمه های بی کلام در زندگیم ، مانند موج بر سخره های دور از ساحل
قلب زخمی را التیام است ، قلب درد گرفته را تسکین است ، اما ...
اما قلب شکسته را چه درمان است
تو بگو
یه روز دیگه گذشت و شازده کوچولو یک روز بزرگتر شد
میدونم که امروز خیلی چیزها یاد گرفته ، هر وقت یه چیز جدیدی یاد میگیره ، چشماش برق میزنه
امروز یاد گرفت که برای رسیدن نباید تعلل کرد و کار امروز رو نباید به وقت دیگری موکول کرد
شور و شوق زندگی رو توی حرفاش توی چشماش میشه دید
ای کاش منم مثل اون بزرگ و بی انتها بودم